Personal Blog
Photo

روزها

روزها با مامان بابام عشق می کنم. عشقبازی تمام. عاشق مامان بابام هستم و با هیچ کس عوضشون نمی کنم.
Continue reading →
Blogging

تاریخ عروسی

به نظرتون تاریخ عروسی رو بگذاریم 1 مرداد 1404 یا تاریخ عروسی رو بگذاریم 8 مرداد 1404 نظرتون در مورد اینکه این دوتا تاریخ رو فیکس کنیم برای عروسی چیه؟ به نظرم عقد رو بگذاریم 1 مرداد و عروسی رو بگذاریم 8 مرداد و تمام جشن های نامزدی حنابندون اینا رو بگذاریم تو این فاصله. لباساتون رو بدوزید عشقولی ها :*
Continue reading →
Blogging

لذت زندگی

بامزه. روزای اول کارم خیلی سر دانشجو داد می زدم فکر می کردم باید بره تو مغزش. راستش جور دیگری بلد نبودم. شایدم بلد نباشم ولی دیگه این کار رو نمی کنم. فکر می کنم هر کسی راحت تره اون جوری زندگی کنه که یادش دادند. من مسیر زندگی خیلی ها رو عوض کردم ولی الان فقط می خوام به لذت زندگی برسم. لذت زندگی همینه و بس. اینکه بشینی و رشد کردن آدم ها رو نگاه کنی. محسن جانم…
Continue reading →
Photo

42 سالگی

شب ها به 42 سالگی فکر می کنم. فکر می کنم در این مدت هرگز بد کسی را نخواستم. در حد همون فکر همون موقع هر کاری که از دستم بر می اومد رو برای همه کردم. جاهایی ترمز آدم ها رو کشیدم که بیش از این حد و حدود رو نشکنند. چون فکر می کردم انسان تایپ من به چه چیزهایی احتیاج داره و همون رو برای اون طرف خواستم. خوب اگر سلیقه من با سلیقه طرف فرق داشت…
Continue reading →
Back to top