خوب بابا امشب آجیل شیرین خرید، و خرمالو انار رو هم مامان دون می کنه. لباسم رو ست کردم و می دونم چی بپوشم. امروز رفتم همایش و من واقعا فکر می کردم جلسه پرسش و پاسخ هستش اما نبود. ویدیو اش که در اومد می گذارمش توی پیجم.
خوب من یه وقتایی حالم خیلی بد میشه خودت می دونی چرا چون تو نیستی باید کمکم کنی ازشون فرار کنم کاش ایکاش کنارم بودی تا ببینی که چقدر دلتنگم تا ببینی که به خاطرت با گذشته خودم می جنگم
کیک رو پختم یک چیز عالیییی شد هفته دیگه هم باید برای یک مراسم دیگه کیک بپزم. فردا ساعت رو گذاشتم که 8 صبح بیدار شم چون مراسم باشگاه از ساعت 9 تا 12 هستش. بعدش باید بریم یک مراسم دیگه و عصر هم کلاس زبان دارم. لحظه شماری می کنم برای چهارشنبه که ست مانیکورم می آد. دوتا پیرهن از اسمارا خریدم که فقط و فقط به درد ترکیه و دوبی می خوره. شاید هم فرانسه و ایتالیا. با…
جوجو باید توی این ماهیتابه برام صبح املت درست کنی. یه کاری کنی که دیگه صبحا از خواب پا می شم گریه نکنم. باید نازمو بکشی چون صبحا حالم خیلی بده وقتی بیدار می شم.
میان ترم دادیم. حوصله نداشتم دوباره از اول چک کنم پنج تا غلط داشتم. فکر کنم از شصت تا سوال. سه شنبه تولد داریم با استادمون و بچه ها می خوایم بریم کافی شاپ فردا باشگاه دارم و مهمونی دعوتم ولی مجبورم باشگاه نرم. عصری هم کیک بپزم برای یلدای باشگاه.