Personal Blog

Blogging

Blogging

تو فقط بخند

می خوام یکم موهام بلدتر بشه و مدل باب بزنم. هفته بعد وقت رنگ و هایلایت دارم. هایلایت عسلی امسال خیلی مده البته من زمینه موهام رو تیره نگه می دارم. امسال رنگ و هایلایت عسلی خیلی مد شده اما من دست به بیس موهام نمی زنم و می خوام مشکی نگه دارم. وقت ابرو هم دارم با مامان بحثمون بود که اصلا ابروهام رو تمیز نکنم اما عیده دیگه باید یه تغییر و تحولی بدیم. محسن جانم برو موهات…
Continue reading →
Blogging

وقتی بدن نه می گوید

جوجو اصل این کتاب رو برای این می خونم که به خاطر دوری از تو بدنم دیگه کار نمی کنه ورزش نمی کنم کند راه می رم و تمام انگشت‌های دستم درد می کنه مثل پیرزن ها نمی تونم درست بلند شم و گاهی توی تمرکز کردن مشکل دارم استرس و خشم فروخورده منو داره از کار می اندازه خیلی راحت نیستم تو خونه آهنگاتو گوش بدم ولی وقتی گوش می دادن قبلا بهتر می شدم الان نه
Continue reading →
Blogging

آبان

جوجوی خوشگلم آبان رو دیدم بسیار بسیار قشنگ بود. اصلا تا بحال بعد شهرزاد هیچ سریالی اینجوری منو دنبال خودش نکشونده بود. بسیار حرفه ای و به روز جوجوی خوشگلم، هرجایی که تو پات بهش برسه من تا تهش رو در می آرم. تو به من بگی ف من می رم فرحزاد اولین کسی که این عشق هیولایی رو با قطع رقعی سفارش داد من بودم تازه سر ایجنتت هم یک فریاد بلند کشیدم که فکر نکنه من دروغ می…
Continue reading →
Blogging

محسن جانم

خطاب به تو می نویسم ای یاور همیشه مومن دوستت دارم یه روزی از روزها بالاخره به هم می رسیم غم فراق به شادی وصل منجر می شه
Continue reading →
Blogging

تکه هایی از یک کل منسجم

داریم با مامانم این کتاب رو می خونیم هفته بعد احتمالا یه قرار با بچه های باغ اناری داشته باشم و یک ورکشاپ آبرنگ هم شرکت کردم خریدای عیدم تموم شد کتاب می خونم نقاشی می کنم محسن جانم رو تحسین می کنم بخاطر سریالش
Continue reading →
Blogging

نمایشگاه نقاشی فرحناز عزیزم

ست خاکی رنگ رو بعلاوه یه سرویس کامل برنجی بته جقه رو آماده کردم که امروز بپوشم. ساعت 4 می بینمتون. هوا بهاریه خیلی. بابا رفته باغ گل یک عالم گل خریده. دایانا هم برای من یه گل صورتی خوشگل خریده. رنگ مورد علاقه من و دایانا صورتی هستش. رفیقیم دوتایی. گنگ خوبی هستیم.
Continue reading →
Blogging

صبح امروز

صبح امروز مثل همه صبح ها گریه کردم. گریه که هیچ هق هق. دوست ندارم الان زندگیمو.اصلا دوستش ندارم. راستش فکر می کنم تویی که داری این سطرها رو می خونی هم زندگی تو دوست نداشته باشی. فقط به ضرب و زور چند تا کتاب روانشناسی سر پا باشی. مثل من. بیا از سختی هامون حرف بزنیم. بیا حرف بزنیم. بیا حرف بزنیم. نخوریم بغضامونو. فرو ندیم حرفامونو. می دونم تو هم حالت خوب نیست. می دونم تو هم نمی…
Continue reading →
Back to top