Personal Blog

Blogging

Blogging

zahramansoori.me

داستانش رو می خوام براتون تعریف کنم. حدود سال 97 بود که مامان و بابا رفتن کانادا و من هم موندم ایران چون بهم ویزا نمی دادن. تازه از همراه اول در اومده بودم و خوش و خرم کیف دنیا رو می کردم. رفتم دوره طراحی سایتی که خودم الان درس می دم رو ثبت نام کردم و یکسال دوره طول کشید. بعد وبسایتی زدم با همین عنوان و طراحی ساده ای هم کردم و تمام. محسن خان به من…
Continue reading →
Blogging

شمال

خیلی هوس شمال کردم. توی کرونا یکبار رفتیم و دیگه تامام. یکبار رفتیم ویلای فامیلامون بر دریا بود. می خوابیدی صدای دریا می اومد. یعنی دریا برات لالایی می خوند و تو خوابت می برد. من هنوز این حسش رو یادم نرفته. پاستل گچی هامو برده بودم و از دریاش نقاشی کشیدم. هنوز دارمش. کلا تو افق بودم بچه تر که بودم. متوجه نبودم چی خوبه و چی بده. کلا حسم رو زندگی می کردم. دلم برای اون موقع اصلا…
Continue reading →
Blogging

چای دارجلینگ

امروز خیلی کمتر گریه کردم. خواستم چای دارجلینگ رو توی فرنچ پرس درست کنم، آب جوش جوش ریختم تمام عطرش و مزه اش رفت. خواستم بگم با آب خیلی جوش درستش نکنید.
Continue reading →
Blogging

یا علی

دیروز رفتم ماگ بخرم از هیچکدوم خوشم نیومد امروز دوستای بابا‌برامون اینو آوردن نه خدا توانمش گفت نه بشر توانمش خواند متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را فاش می‌گویم و از گفتهٔ خود دلشادم بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم
Continue reading →
Blogging

ساعت دیواری

محسن جانم، قبل از اینکه ویدیو ات رو ببینم و قطعه ات رو بشنوم، یک دنیا گریه کردم. بعدش که قطعه ات رو شنیدم، واقعا واقعا لذت بردم.فقط توی دلم می گفتم دست مادرت رو باید بوسید با این پسری که تربیت کرده. مودب، آقا، با غیرت، یک مرد تمام. محسن جانم، توی این هشت سال حتی یک نکته تاریک توی زندگی و رفتار تو پیدا نکردم. دلم قرصه بهت عزیز دلم. می دونم اولین بار که ببینمت های های…
Continue reading →
Blogging

اعتراف

من بلاگ رو به شبگه های مجازی ترجیح می دم. اعتراف می کنم حدود یک ساله که خیلی کم به اینستاگرام سر می زنم. در لینکدین و فیس بوک فعالیتی ندارم و چک نمی کنم فیلترشکن نمی خرم و از فیلترشکن مجانی استفاده می کنم که دیر به دیر کانکت می شه. تنها پیجی که مدتهاست سر می زنم سه تا پیج محسن هستش که می شناسمش اصلا علاقه ای به سر کشی کردن به فضای مجازی آدم های معروف…
Continue reading →
Blogging

ماسک مو

من نرم کننده به موهام نمی زنم. عوضش دوتا ماسک مو هست که یکی اش مال داخل حمامه و اشکالی نداره به پوست سر بخوره یکی اش هم موها رو ابریشمی می کنه که فکر نکنم دیگه گیر بیارم ازش بعد از استحمام روی موی خیس می مالید و سشوار می کشید
Continue reading →
Blogging

ماجرای قمری های ما

بابا دوتا لونه برای قمری ها درست کرده بود و یکی کاملا توسط یک زوج و تخم هاشون اشغال شده بود. یک روز دیدیم لانه آویزان و قمری ها نیستند. کاشف به عمل اومد که قمری ها و لانه شان توسط گربه ها تخریب و خود قمری ها را هم نوش جان کرده.
Continue reading →
Back to top