راستش این سوالیه که هر روز و هر دقیقه در موردش فکر می کنم.
ازدواج با محسن کار سختی بود. نه اینکه محسن ایرادی داشته باشه. اما با خیلی آدم هایی که می شناسنش نمی دونستم چکار کنم.
خودم یه آدم آکادمیک معمولی بودم و دستی بر هنر داشتم و کارایی که محسن برای من انجام داد و حمایتی که ازم کرد باعث شد که در حیطه های زندگی خودم موفق بشم.
حالا تبدیل به آدم دیگری شدم. یک دختر که در خیلی حیطه های زندگیش موفق شده.
اما هنوز این سوال برای من باقی مونده: چه کنم که در راستای ازدواج با محسن سیل زندگی من رو نبره. سابقه اش رو داشتم که تو رابطه ام با محسن بارها سیل زندگی من رو برده و محسن نجاتم داده. اما حالا با این دختری که خدا بارها و بارها به کمک محسن نجاتم داده چه کنم.
شما چیزی به نظرتون می رسه؟