کیک رو پختم یک چیز عالیییی شد
هفته دیگه هم باید برای یک مراسم دیگه کیک بپزم.
فردا ساعت رو گذاشتم که 8 صبح بیدار شم چون مراسم باشگاه از ساعت 9 تا 12 هستش.
بعدش باید بریم یک مراسم دیگه و عصر هم کلاس زبان دارم.
لحظه شماری می کنم برای چهارشنبه که ست مانیکورم می آد.
دوتا پیرهن از اسمارا خریدم که فقط و فقط به درد ترکیه و دوبی می خوره. شاید هم فرانسه و ایتالیا.
با محسن باید بریم چرم مشهد یک کتونی سفید بخریم که بهش بیاد.
پیرهن ها یکی اش ارغوانیه و یکی اش آبی آسمانی. بسیار خوشگل.
دیگه جونم براتون بگه که…. شب یلدا باید کیک اسفنجی بپزم سعی می کنم کیک اش دورنگ باشه.
لبو هم می پزیم اگه شد باقالی پخته هم درست می کنیم.
آجیل شیرین هنوز نخریدیم با باسلق. از نوبری همیشه می خریم.
بابا خرمالو بخره چون ما درختمون خرمالو نداشت امسال. انار هم داریم مامان دون می کنه.
دیگه اینکه جای محسن جانم یلدای امسال پیشمون خالیه.
چهارشنبه از ساعت 3 تا 7 امیرآباد شمالی دانشگاه تهران همایش دعوتم. فکر کنم نتونم تا تهش بمونم چون ماشین بعدش گیرم نمی آد. ولی همایش عالی ای هستش چون در مورد بحث داده صحبت می کنه که من همش توی فوق لیسانس ازش فرار می کردم و به نظرم درس بیخودی بود. من گرایشم پردازش تصویر بود و اصلا متوجه مباحث داده نمی شدم. عروس نمی تونه برقصه می گه زمین کجه 🙂
خلاصه که دوست دارم تا ته همایش بمونم تا ببینم چی می شه.
پنجشنبه بیکارم. جوجو بیا دنبالم بریم دور بزنیم.
