Personal Blog
Blogging

اولین و آخرین تجربه صعود

من داستان کوهنوردی ام رو براتون تعریف نکردم.
تقریبا هیچی از پشت عکس ها رو تعریف نکردم.

من نه صعود کرده بودم نه کوهنوردم.

می خواستیم از دشت شقایق صعود کنیم به دامنه دماوند. با انجمن کوهنوردی دانشگاه شریف.

من آب نبرده بودم عوضش یه زیر انداز بزرگ و صبحانه مفصل برده بودم.

مسئول گروه کوهنوردی گفت ایشالا تو صعود زیر اندازت رو بتونی باهاش تشنگی تو رفع کنی.

منظورش این بود که باید آب می آوردی عوض این همه دستک دمبک.

صعود کردیم و موقع پایین اومدن از اون ارتفاع پاهای من گرفت و توی اون بالا بالا ها فلج شدم.

یه خونواده مهربون مادر و دختر و پسر کمکم کردن از اون بالا بیام پایین. لنگان لنگان و شل شلی. یه عصای کوهنوردی هم دادن دستم که پاهای فلجم رو یدک بکشم.

همون خونواده منو رسوندن تا دم خونه.

خیلی مهربون بودند. اگه اینجا رو می خونند بدونن مادر و دختر و پسر لطف بزرگی در حق من کردن.

سد جاجرود از فراز دامنه دماوند

قله دماوند

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Back to top