زمین پر از صدای حبس کردن و شکستنه
زمین سنگ تشنه ی شکستن تو با منه
قشنگ من رو هیچ سطح ساده ای قدم نذار
که هرکی گفته دشمت تو نیست با تو دشمنه
تو این شعر یک چیزی رو گفتی که من همیشه آویزه گوشم می کنم. اونی که خیلی اصرار داره دوست توه یک دشمن بیش نیست.
دور و بری های من خیلی هاشون نقابشون رو گذاشتن کنار و علنا و عملا دشمنی می کنند. و من دارم دور و بری هامو خوب می شناسم. و یادم می مونه کی در چه برهه ای چه کرده با من.
اینکه اعصاب و روانم رو خرج چه کسایی کردم و هیچ خروجی نداشتند فقط گله گذاری و نق زدن.
پ.ن. امروز کلاس زبان داشتم و تو این آلودگی سردرد گرفتم. گود نایت!