Personal Blog

Author: admin

Blogging

دوست نما یا دشمن

زمین پر از صدای حبس کردن و شکستنهزمین سنگ تشنه ی شکستن تو با منهقشنگ من رو هیچ سطح ساده ای قدم نذارکه هرکی گفته دشمت تو نیست با تو دشمنه تو این شعر یک چیزی رو گفتی که من همیشه آویزه گوشم می کنم. اونی که خیلی اصرار داره دوست توه یک دشمن بیش نیست. دور و بری های من خیلی هاشون نقابشون رو گذاشتن کنار و علنا و عملا دشمنی می کنند. و من دارم دور و بری…
Continue reading →
Blogging

دکوراسیون

راستش همش فکر می کنم یک دیوار منزل جدید رو کلا کمد بسازیم با چوب سه تا کتابخونه و دو تا بوفه برامون در بیاره و یک میز کار.
Continue reading →
Blogging

نمایشگاه و خریدام

بله من با خریدام مشکل پیدا کردم چون دیگه جا ندارم. این اواخر که از آیکیا خرید می کردم حالا هم از خانه سام. این سرویسه رو گرفتم باید با محسن بریم کاملش کنیم. راسسسسسستی می خوام فردا برم ارسباران برای نمایشگاه نقاشی :)
Continue reading →
Blogging

باشگاه

بالاخره کیفم رو افتتاح کردم. خیلی جادار سبک و خیلی عالی بود. جنسش هم برزنته. اپل واچم نشون داد که من 75 دقیقه باشگاه بودم. سعی می کنم این تایم رو نگه دارم حتی به دو ساعت هم برسونم. خلاصه که روز خیلی خوبی بود. مررررسی بوووووس عشقولی.
Continue reading →
Blogging

ببخشید عشقولی

ببخشید محسن جونی من. دوستت دارم. امروز می خوام برم باشگاه این صبحی. پیامتو دیدم. برای من هیچ چیز تموم نشده. تازه شروع هم شده. دیشب خواب دیدم تو زمان قاجار هستیم و من یک دختر بچه که با یک دختر بچه دیگه داریم از ترس مرگ فرار می کنیم. خواب خیلی جالبی بود. توی قصر ها و کوچه های قدیمی قدم می زدیم و به یک لباس فروش پناه بردیم که اجازه نداد ما رو پیدا کنند. خوب من…
Continue reading →
Back to top