روزای سخت
تو روزای سخت آدم ها شناخته می شن. تو بمبارون. تو مریضی توی درد و مشکل. خوب تنها کسی که توی درد ها و مشکلاتم باهام بود تو بودی. تو گریه های صبحگاهی ام مامان بود که اشکامو پاک می کرد. تو تنهاییام بابا به دادم می رسید. من یادم نمی ره اینا رو. آدم هایی که توی درد ها و تاب آوری ها همپات می شن. نمی تونم همشونو اسم ببرم. ولی یک دنیا آدم مهربون و گل دستم…