شب ها به 42 سالگی فکر می کنم. فکر می کنم در این مدت هرگز بد کسی را نخواستم. در حد همون فکر همون موقع هر کاری که از دستم بر می اومد رو برای همه کردم.
جاهایی ترمز آدم ها رو کشیدم که بیش از این حد و حدود رو نشکنند. چون فکر می کردم انسان تایپ من به چه چیزهایی احتیاج داره و همون رو برای اون طرف خواستم.
خوب اگر سلیقه من با سلیقه طرف فرق داشت و دلش می خواست حد و حدود من رو بشکنه دیگه تقصیر من نیست. خدا من رو اینجوری آفریده.
جاهایی فکر می کردم صلاح و مصلحت یک نفر چیز دیگریه. خوشگله خوش پوشه خوش استایله نباید سبزه مزبله بشه خوب اشتباه فکر می کردم.
فکر می کردم دختری که چادر سر می کنه عفاف و حیا براش اولویته فکر نمی کردم یک کتاب چاپ بکنه در رسای عشق او به یک مرد و بارها و بارها هم این رو تکرار کنه.
خوب من این مدت که توی فضای مجازی بودم سعی کردم و پیش خداوند اشک ریختم که خدایا آن ده که آن به.
خدایا من همون نسخه ای رو برای دیگران پیچیدم که برای خودم می پیچیدم. اشتباه کردم. توبه نمی کنم چون افتخارم اینه که آن چیزی رو که برای خودم می خواستم برای دیگران هم خواستم.
استاندارد های من چیز دیگری بودند. این توبه نداره.
من همیشه مرد رو سایه سر زن ها می دیدم ولی اشتباه کردم. زن ها گاهی داوطبلانه سایه سر می شن و پر کار. خدایا می دونستی که اینو نخواستم.
بالاترین آمار خودکشی بین زنان خانه دار بوده این چند سال.
نمی دونم توکه زهر کردی زندگی خیلی ها رو به کامشون، چطوری توی صورت حضرت علی و امام حسین نگاه می کنی.
من سختی های زیادی کشیدم. نه اهل آرایش غلیظم نه اهل اینکه آرایشگاه بشه پاتوق من و اینکه دست توی صورتم ببرم. خیلی های دیگه هم اینجوری نیستند. من فقط نماینده این قشر هستم. یک نماینده رنج دیده که پرچم زنان بی سر و صدا و خاموش رو بلند کرده.
من بلد نیستم از فضای مجازی استفاده شخصی بکنم. شما هم که دیدید من فقط مطالبی رو می گذارم که به درد خواننده بخوره.
تویی که زهر می کنی کام مردم رو، و نمی گذاری آدم ها از زندگیشون لذت که هیچ، اصلا ببینند سر و ته زندگیشون کجاست چطور نماز می خوانی و سر سجده زمین می گذاری.
من رشد کردم، از سایه خودم عبور کردم و برای مردی تلاش می کنم که در زندگیش طعک آرامش نچشیده. من فقط دارم برای یک محیطی فراهم می کنم که استعدادش هدر نره. غصه نخوره.
شما نمی دونید چقدر سخته که سال ها و ساعت ها درس خوندن و زحمت کشیدن رو بدوزی به پای رانت دولتی یعنی چی؟ زندگی آدم ها رو زهر می کنی که تلافی زندگی نداشته و نکرده ات رو سر آدم هایی در بیاری که روحشون هم خبر نداره چی تو مغز تو می گذره.
خیلی سخت بود خیلی. روزهای سیاهی که در سوگ عمر رفته سپری کنی و خیلی ها هم همدردت باشند و نتونی براشون کاری بکنی.
من فقط بلد بودم قصه حسین کرد شبستری بگم. سخت کار کردم و قصه گفتم تا خیلی هامون جسارت پیش رفتن رو داشته باشیم.
تو چه می دونی از اینکه آدم تو آنتراکت بین دوتا کلاس بره تو دستشویی زار بزنه یعنی چی؟ تو نمی دونی بالش خیس از اشک یعنی چی؟ تو نمی دونی ده سال عشقت رو ندیده باشی یعنی چی؟ تو نمی دونی کمک گرفتن تو زمانی که همه بر علیه ات هستند یعنی چی؟
من تا اینجاش رو 42 ساله خودم رفتم. حالا هم خودم و محسن دوتایی می ریم.