امروز خیلی حال خوبی نداشتم. کلا سردماغ نبودم.
فردا وقت آرایشگاه دارم و دوشنبه هم با بچه های یوگا می ریم بیرون.
یکشنبه هم می رم سالن الین
کارای عیدم تقریبا شده و سبزه عید رو هم دیروز انداختم.
هفت سین چیدم.
همه آدم ها بعضی روزا حالشون خوب نیست.
من دلم برای محسن تنگ شده.
آخه تا کی بشینم پای کیبورد و دلتنگی هام رو براش بنویسم.
تقصیر خودش بود که عشقمون رو کشید تو دنیای مجازی.
وگرنه من پایه یه رابطه مخفی بودم. ترجیح می دادم هیچ کس نفهمه.