Blogging خواب ·۲۵ شهریور ۱۴۰۴ ·admin ·0 Comments دیشب خوابتو دیدم. خیلی دور و دست نیافتنی بودی. بودی و نبودی. ترسیدم. توی خواب ترسیدم. خواب پله. یک عالم پله می بایست می رفتم تا می دیدمت. اونم به زور. با حال بد از خواب بیدار شدم. دوری تو داره منو می کشه. Continue reading →