حالتون خوبه؟
من هیچ صبحی خوب نیستم. چون همش می گم محسن باید پیش من بود و نیست.
تقریبا هر کاری که بدون محسن انجام می دم غصه می خورم که چرا نیست.
بله من به شدت غصه دار نبودن محسن هستم.
به شدت به آدم هایی که بغل پارتنر هاشون هستند حسودیم می شه.
یه وقتایی تو خیابون که می بینم با هم راه می رن و دستای همدیگه رو گرفتن می خوام از شدت غصه گریه کنم. وسط خیابون.
ای کاش پیش من بودی. همیشه از خدا می خوام که محسن رو بیاره بذاره بغل دست من.
توی خواب می بینمت یه وقتایی. اصلا دلم نمی خواد دیگه صبحا از جام بلند شم. کلی طول می کشه تا از جام بلند شم. مثل افسرده ها.
به زور خودم رو اینور و اونور می کشم. بدون تو داغونم محسنم.


